سفارش تبلیغ
صبا ویژن
   RSS  Atom  خانه |   شناسنامه |   پست الکترونیک |  پارسی بلاگ
اوقات شرعی

یا منیل

واقعه‏ی غدیرخم و شأن نزول آیه‏ی شریفه‏ی: «یا ایها الرسول بلغ..» (چهارشنبه 87/9/27 ساعت 9:24 عصر)

واقعه‏ی غدیرخم و شأن نزول آیه‏ی شریفه‏ی: «یا ایها الرسول بلغ..»

پیامبر اکرم صلی اللَّه علیه و آله پس از انجام مناسک حج، با جمعیت همراه خود، آهنگ عزیمت به مدینه فرمودند. [1]  در باز گشت در روز «هجدهم ذی‏الحجة» [2]  چون به غدیر رسیدند [3]  فرشته‏ی وحی از جانب خداوند این آیه‏ی شریف را آورد: «یا اَیٌّها الرَّسُولَ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلیکَ مِنْ رَبِّکِ وَ اِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّه یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ...». [4] .

[ صفحه 92]

«ای رسول من، آنچه از خدا بر تو نازل شد به خلق برسان که اگر نرسانی تبلیغ رسالت و اداء وظیفه نکرده‏ای، و خدا تو را از شر آزار مردمان محفوظ خواهد داشت...».
از آیه‏ی شریفه‏ی فوق چنین برمی‏آید که:
1- از جانب خداوند موضوع جدید و بسیار حائز اهمیت، به مردم ابلاغ می‏شود.
2- پیامبر برای اولین بار در ابلاغ وحی به مردم دچار خوف و نگرانی می‏شود، چنانچه خداوند می‏فرماید: ما تو را از شر مردم محفوظ خواهیم کرد.
3- این حکم الهی کامل کننده‏ی دین و رسالت رسول خدا می‏باشد.
بعضی از مفسرین اهل سنت بر این عقیده‏اند، که این آیه در اوایل بعثت نازل شده و در مورد جهاد و قتال با مشرکین است، و جمعی دیگر گویند، در مورد یهودیان است و عده‏ای نیز بر این عقیده‏اند که در مورد احکام زنان می‏باشد. جمعی دیگر آن را درباره‏ی منزلت و فضائل علی علیه‏السلام می‏دانند. [5] .
اگر این آیه در اوایل بعثت نازل شده باشد، پیامبر تکالیف بس خطیری، بدون نگرانی در مقابل مشرکین انجام دادند. [6]  و اگر در اواخر عمر رسول خدا این آیه نازل شده باشد، پیامبر از جانب مشرکین و یهودیان، احساس خطر نمی‏کردند، چونکه در سال هفتم هجرت، آخرین پایگاه نظامی یهودیان (خیبر) در هم شکست و سرسخت‏ترین دشمنان اسلام، یعنی قریش، در فتح مکه به سال هشتم هجرت در برابر نیروهای عظیم اسلام تسلیم شدند.

[ صفحه 93]

آنچه مسلم است، پیامبر برای جان خود، خوف و هراسی ندارد، بلکه وی نگران حفظ و تداوم اسلام می‏باشد. چنین انتظار می‏رفت که اگر پیامبر اکرم صلی اللَّه علیه و آله این حکم الهی را ابلاغ می‏کرد، جمعیت همراه وی دست به شورش و عکس‏العمل شدید زنند، چنانچه بنیان دین را به خطر اندازد و در جامعه‏ی مسلمین اختلاف و هرج و مرج حاکم شود.
از امام محمد باقر علیه‏السلام روایت شده است: رسول اکرم صلی اللَّه علیه و آله عازم زیارت کعبه بود، جبرئیل بر او نازل شد و از جانب خداوند متعال سلام کرد و گفت: «خداوند می‏فرماید که من پیامبری را از پیامبران گذشته قبض روح نکردم، مگر پس از کمال دین و اتمام حجت و برای تو دو موضوع باقی مانده است که می‏باید آن را به مردم ابلاغ کنی، یکی حکم حج ودیگری موضوع خلافت و ولایت است». [7] .
رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله چون نسبت به قوم خود، خصوصاً از منافقین امت و تفرقه و ارتداد آنان در اندیشه بود و از دشمنی و نارضایتی جمعی نسبت به حضرت علی علیه‏السلام آگاه بود، [8]  انجام دادن این امر الهی را به تأخیر انداخت تا اینکه در غدیر خم برای سومین بار، جبرئیل بر او نازل شد و تأکید حق تعالی را بر آن حضرت، در نصب علی بن ابی‏طالب علیه‏السلام به خلافت ابلاغ کرد. [9] .
براء عازب گوید: در بازگشت از حجةالوداع چون به غدیرخم رسیدیم، رسول خدا فرمود، ندا کنند، «الصلوة جامعة» و حضرت نماز را با همه‏ی همراهان

[ صفحه 94]

به جای آوردند. [10]  پس از فراغت از نماز، رسول خدا خطبه‏ی خطیر خود را که فصل نوینی در تاریخ اسلام گشود، با حمد و ثنای پروردگار شروع کرد.
روایت است که سخنان پیامبر بیش از چهار ساعت به طول انجامید، و در واقع پیامبر اکرم صلی اللَّه علیه و آله کارنامه‏ی بیست و سه ساله‏ی خود را برای مردم شرح دادند. [11]  و لزوم گرایش به «قرآن و عترت» را برای رهبری و سعادت خلایق پس از خود توصیه نمود و فرمود: «همانا این دو چیز گرانبها را که در میان شما می‏گذارم، خداوند مرا آگاه فرمود که این دو هرگز از یکدیگر جدا نخواهند شد تا کنار حوض کوثر بر من وارد شوند، پس بنگرید که چگونه بعد از من با آنان رفتار می‏کنید». [12] .
سپس دست علی بن ابی‏طالب علیه‏السلام را در کنارش ایستاده بود گرفت و تا آنجا بالا برد که سفیدی زیر بغلهایش نمودار گردید و همه‏ی افراد او را شناختند و فرمود: «یا ایها الناس اولستُ اولی بالمؤمنین من انفسهم به قالوا: بلی، قال: اَوَ لیس ازواجی امهاتُهُم؟ قالوا: بلی یا رسول‏الله، فمن کنت مولاه، فعلیٌ

[ صفحه 95]

مولاه، اللهم وال من والاه و عادِ مَنْ عاداه». [13] .
ای مردم آیا من از خود مؤمنان به آنها سزاوارتر نیستم؟ گفتند، آری، فرمود: آیا همسران من، مادران شما نیستند، گفتند آری، پس هر کس که من مولای اویم، علی مولای اوست. خدایا دوست بدار هر کس که او را دوست می‏دارد و دشمن بدار دشمن او را.
و بنا به گفته‏ی احمد بن حنبل، پیشوای حنبلی‏ها، پیامبر این کلام را چهار بار تکرار فرمود. [14] .
از ابوسعید خُدری، صحابی معروف نقل شده، هنوز مردم متفرق نشده بودند که این آیه‏ی شریفه نازل شد: «... اَلْیومَ اَکْمَلتُ لَکُمْ دینَکُمْ و اَتَممتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکُمْ الاِسْلامَ دیناً...». [15] .
«... امروز دین شما را به حد کمال رسانیدم و بر شما نعمت را تمام کردم و بهترین آئین را که اسلام است برایتان برگزیدم...».
پیش از نزول این آیه، رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله فرمود: ای گروه مؤمنین از امر پروردگار متعال اطاعت کنید و ولایت علی بن ابی‏طالب علیه‏السلام را بپذیرید و به کلمه‏ی «امیرالمؤمنین» او را بخوانید و با او به عنوان مقام خلافت بیعت کنید. [16] .

[ صفحه 96]

از ابوهریره روایت شده است که: عمر بن خطاب به علی علیه‏السلام گفت: «بَخٍّ بَخٍّ لَکَ یا عَلّی اَصْبَحْتَ مَولی کل مُؤمن و مُؤمِنَه». «به به تو ای علی که صبح و شام را درک نموده در حالی که مولای هر مرد و زن مؤمن گشتی». [17] .
و بعد از عمر و ابوبکر، مردم هجوم آوردند و او را تبریک و تهنیت گفته و با وی بیعت کردند و به امر پیامبر زنان مسلمانان که همراه آنان بودند به علی علیه‏السلام مبارک گفتند. [18] .
حسان بن ثابت که شاعر رسمی و گزارشگر پیامبر بود و در همه‏ی سفرها او را همراهی می‏کرد، از رسول خدا، اجازه خواست که به میمنت این روز اشعاری بسراید. اشعار حسان بن ثابت به استناد مأخذ شیعه و بعضی از نویسندگان معتبر سنی، قدیمی‏ترین سند در حدیث غدیرخم است. [19] .

>آیه‏ی شریفه‏ی «الیوم اکملت لکم دینکم..» از دیدگاه شیعه و سنی
>اهمیت واقعه‏ی غدیر خم



  • کلمات کلیدی : غدیر
  • نویسنده: * سادات

  • نظرات دیگران ( )

  • در بیان شب زفاف حضرت فاطمه زهرا (یکشنبه 87/9/10 ساعت 10:28 عصر)

    در بیان شب زفاف حضرت فاطمه زهرا

    در کتاب امالی شیخ علیه الرحمه در حدیثی آمده چون شب زفاف فاطمه (ع) فرارسید حضرت پیغمبر اکرم صلی علیه و آله و سلم شتر شهباء خود را در حالیکه آنرا مجهز برو پوشی نموده بود آورده و بدخترش فاطمه فرمود بر ناقه نامبرده سوار شود پیغمبر

    [ صفحه 209]

    زمام مهار ناقه را بدست سلمان داد و خود حضرتش از پشت سر ناقه را می‏راند در بین راه صدای افتادن چیزی را شنید مشاهده فرمود دید جبرائیل و میکائیل با گروه بسیاری از فرشتگان هبوط به زمین نمودند پس پیغمبر از سرفرود آنان بزمین پرسید چه باعث شده که شما بزمین فرود آمدید عرض نمودند آمدیم تا بعنوان همراهی عروس عالیه مقام را به خانه داماد عالیقدر حضت علی بن ابیطالب به بریم آنگاه جبرائیل و میکائیل با جمع ملائک و فرشتگان با خاتم پیغمبران حضرت محمد صلی الله علیه و آله تکبیر گویان بخانه امیر اهل ایمان علی مرتضی علیه‏السلام آمدند و از آن زمان تکبیر گفتن در عروسی‏ها رایج و مرسوم گردیده است.
    و نیز در کتاب تاریخ بغداد از این عباس روایت شده که گفته است در شب عروسی علیا مکرمه حضرت فاطمه علیهاالسلام موقعیکه او را به خانه حضرت علی مرتضی علیه‏السلام می‏بردند.
    حضرت رسول‏الله صلوات الله علیه در جلو و جبرئیل در طرف چپ و هفتاد هزار فرشته پشت سرش تسبیح گویان حرکت و تا طلوع فجر به تسبیح و تقدیس رب متعال اشتغال داشتند در شب عروسی حضرت ملکه ملک و ملکوت فاطمه زهرا سلام‏الله‏علیها در حالیکه عروس عالیه مقام را بخانه شوهرش حضرت علی بن

    [ صفحه 210]

    ابیطالب می‏بردند شش زن رجزخوانی نمودند.
    دارد که اول آنان ام‏السلمه بود که چنین سرود:

    سرن بعون الله یا جاراتی 
    و اشکرنه فی کل حالات

    و اذکرن ما انعم رب العلی 
    من کشف مکروه و آفات

    سرن مع خیر نساء الوری 
    تفدی بعمات و خالات

    یا بنت من فضله ذو العلی 
    بالوحی منه و الرسالات

    بارک لنا و احفظ محبیها غدا 
    حر اللضلی یا قاضی الحاجات

    واها لهذا العیش واها واها 
    دوم ام هانی بود که چنین سرود

    ان اباها سید الانام 
    و امها ملیکته الایام

    و بعلها قسوره الا جام 
    و کاسر الاوثان و الاصنام

    (واها لهذا لعیش واها واها) 
    سیّم فاطمه بنت زبیرابن عبدالمطلب بود که چنین سرود

    واها ثم واها واها 
    لواننا نلنا المنی نلناها

    ان اباها و ابا اها 
    قد بلغا فی المجد غایتاها

    واها لهذا العیش واها واها 
    چهارم حفصه بود که در رجز خود چنین سرود

    یا اخوتی انظرن مصباح الدجی 
    و من بها الناس کلا التجا


    [ صفحه 211]


    لو لم یکن للمصطفی وصیه 
    لیس لها فی الدهر کفویر تحبی

    واها لهذا العیش واها واها 
    در بعضی نسخ آمده که حفصه چنین سروده است

    فاطمه خیر نساء البشر 
    و من لها وجه کوجه المقر

    فضلک الله علی کل الوری 
    بفضل من خص بای الزمر

    زوجک الله فتی فاضلا 
    اعنی علیا خی من فی الحضر

    فسرن جاراتی بها انها 
    کریمته بنت عظیم الخطر

    (واها لهذا العیش واها واها) 
    پنجم عایشه بود که در رجز خود چنین سرود

    ان اباها کان خیر الناس 
    و امها ملیکته الاجناس

    و عمها الحمزه العباس 
    و بعلها ذوالشده و الباس

    (واها لهذا العیش و اها واها) 
    ششم ام ایمن بود که در رجز خود چنین سرود

    طوبی لها سیده النساء 
    ان اباها خیر انبیاء

    و بعلها سید اوصیا 
    طوبی لاهل الارض و السماء

    (واها لهذا العیش واها واها) 
    دارد که هنگام سرودن این اشعار در ربار بانوان اول هر بیت را تکرار می‏نمودند و تکبیر گویان وارد خانه گردیدند.


    [ صفحه 212]

    و در خبر آمده که حضرت رسول‏الله صلی الله علیه و آله حضرت علی مرتضی داماد بزرگوار خود را احضار و سپس دختر والا گهرش فاطمه را فراخواند آنگاه دست او را گرفته در دست علی علیه‏السلام گذارده فرمود بارک الله فی ابنته رسول‏الله یعنی خداوند متعال برکت و خیر به تو در دختر رسول خدا قرار دهد.
    و در خبر دیگر آمده حضرت، دست فاطمه را در دست علی گذارده و قال یا اباالحسن هذه ودیعته الله و ودیعته رسوله عندک یعنی ای ابوالحسن این ودیعه و امانت خدا و رسول اوست در نزد تو و در خبر دیگر آمده که حضرت رسول‏الله فرمود (مرحبا ببحرین یلتقیان و نجمین یقترنان یعنی خوش آمدند دو دریائی که با یکدیگر بهم اتصال و ملاقات حاصل کرده و دو ستاره‏ای که قرین یکدیگر شده‏اند (بحارالانوار)
    در این مقام مناسب دیدم اشعار در ربار ذیل را که از اختر طوسی است و الحق عالی است ذکر نمایم:

    این شنیدستم که روزی خواجه والاتبار 
    احمد مختار یکتا گوهر درج فخار


    [ صفحه 213]


    بود مشغول عبادت در سرای خویشتن 
    با دلی خالی ز حب عالم بی‏اعتبار

    ناگهان جبرئیل از دربار دادار جلیل 
    گشت نازل پیش آن مهر سپهر اقتدار

    گفت یا احمد ترا بادا بشارت کز کرم 
    مالک دنیا و عقبی حضرت پروردگار

    عقد زهرا ولی را بست در عرش مجید 
    پیش از آن کان امر اندر فرش یابد اشتهار

    گفت من تزویج بنمودم کنیز خویش را 
    با گرامی بنده خود قاسم فرودوس و نار

    در زمین اکنون تو هم ای آسمان مکرمت 
    مجلسی آورد فراهم خوشتر از دار القرار

    نور را با نور کن تزویج با صد اهتمام 
    تا که گردد معنی نور علی نور آشکار

    این بشارت را نبی چون از بشیر حق شنید 
    روی او بشکفت چون گل از نسیم نوبهار

    ابن عم خود علی را خواند پیش خویش 
    ز آنکه در هر کار بودش مستشیر و مستشار


    [ صفحه 214]


    مجلسی آراست مانند بهشت جاودان 
    ونداران مجلس که خالی بود از عیب و عوار

    ابنیاء بنشسته از هر سو ردیف اندر ردیف 
    اولیا استاده از هر سو قطار اندر قطار

    آدم و حوا ز عشرت چون غلام و چون کنیز 
    حیدر و صدیقه را گشته ز جان خدمتگذار

    موسی از یکسو بکف بگرفته ابریق بلور 
    عیسی از یکسو بکف بگرفته طشت زرنگار

    یکطرف یعقوب با صد شوق می پاشید آب 
    یکطرف ایوب با صد شوق می افروخت نار

    نوح و ابراهیم و داود و سلیمان و شعیب 
    لوط و اسماعیل و هود و صالح پرهیزکار

    هر یکی در پیش روی حضرت خیر البشر 
    از پی اظهار خدمت کرده شغلی اختیار

    در فلکها اختران از شور آن فرخنده سور 
    با سرور و عیش شادی گشته از هر سو بکار

    در چنین مجلس که وصفش را شنیدی مصطفی(ص) 
    از پی صرف طعام و آبهای خوشگوار


    [ صفحه 215]


    خطبه‏ی غرا بخواند و بست با صد خرمی 
    عقد مهر و ماه را چون حکم یزدان استوار

    ز آن سپس بنمود آن شاهنشه کون و مکان 
    حضرت صدیقه را بر ناقه شبها سوار

    ز آن همایون ناقه فرخنده پی با صد سرور 
    داشت سلمان از پی فخریه بر دوشش مهار

    بود جبریلش بصد عزت روان اندر یمین 
    بود میکالش بصد شوکت روان اندر یسار

    با دل خرم عقیل و حمزه و جعفر ز پی 
    تیغها بگرفته بر کف با هزاران اقتدار

    دختران پاک عبدالمطلب خرد و بزرگ 
    تهنیت گویان بدند اندر قفایش رهسپار

    عترت عبدالمناف از وجد آن خرم زفاف 
    با زنان مصطفی بودند شاد و شادخوار

    حور و غلان و ملک از هر طرف با صد شعف 
    گرد او صف بسته بودندی هزار اندر هزار

    با چنین عزت بیاوردند آن صدیقه را 
    تا در دولت سرای والدهشت و چهار


    [ صفحه 216]


    دست هزار را نبی بگرفت و در دست علی 
    داد و آنکه دادشان در حجله شادی قرار

    شاد شد خورشید گردون نبوت را روان 
    زهره زهرا چو آمد مشتری را در کنار

    عن ابی‏ایوب الانصاری قال ان النبی (ص) مرض فاتته فاطمه سلام‏الله‏علیها و بکت فقال یا فاطمه ان لکرامته الله ایاک زوجک من هو اقدمهم سلما و اکثرهم علما ان الله تعالی اطلع الی اهل الارض اطلاعته فاختارنی منهم فجعلنی نبیا مرسلا ثم اطلع اطلاعته فاختار منهم بعلک فاوحی الی ان ازوجه ایاک و اتخذه وصیا یا فاطمه منا خیر الانبیاء و هو ابوک و منا خیر الاوصیاء و هو بعلک و منا خیر الشهداء و هو حمزه علم ابیک و منا من له جناحان یطیر بهما فی الجنته حیث شاء و هو جعفر ابن عم ابیک و منا سبطا هذه الامته و سیدی شباب اهل الجنته الحسن و الحسین و هما ابناک والذی نفسی بیده منا مهدی هذه الامته و هو ولدک (از نیابیع الموده صفحه 634) این حدیث نورانی معتبر در کتاب منتخب الاثر و هم در نیابیع الموده مندرج است از ابو ایوب انصاری روایت شده که هنگامیکه مریض شد حضرت نبی خاتم صلی الله علیه و آله و سلم

    [ صفحه 217]

    حضرت فاطمه دختر والاگهرش بعیادت پدر بزرگوار آمده و بر عارضه بیماری آنحضرت گریست.
    حضرت ختمی مرتبت بدختر گرامیش فرمود بلحاظ کرامت و ارزش و رفعت مقام و احترامی که ذات احدیت عنایته بتو داشته بدین جهت تو را بزوجیت و همسری کسی در آورد که در اسلام از دیگران اقدم و اسبق و جلوتر و از حیث علم و عرفان و دانش مقامش از همه خلایق بالاتر وبیشتر است و آن علی مرتضی است.
    همانا ذات قدوسی جهات الوهی توجه و عنایت و تجلی خاصی بر اهل ارض عالم امکان فرمود و از میان کل ماسوا مرا اختیار کرد و برگزید و مقام نبوت ختمیه و رسالت مطلقه را به من عنایت و عطا کرد سپس تجلی دیگر فرمود باهل ارض و از میان همه آنان شوهر عالیقدر تو را که شخص علی مرتضی است مختار و برگزیده خود قرار داد و به من وحی فرمود تا تو را به عقد ازدواج او درآورم و او را وصی خود قرار دهم دخترم فاطمه بدان که خیر الانبیاء که از تمام آنان اشرف وافضل و مقام و مرتبه‏اش از همه عالیتر و بهتر است از ما است و آنکس منحصرا پدر تو می‏باشد (تو چنین پدری داری) که اشرف ما فی الوجود در تمام عوالم غیب و شهود است).

    [ صفحه 218]

    و بعد از پدرت از حیث اشرفیت و افضلیت بهترین اوصیا در نظام کل از ما است و او منحصرا شوهر عالیمرتبه تو شخص علی مرتضی است.
    و نیز بهترین و شریفترین شهیدان از ما است و آن بزرگوار حمزه عموی پدرت می‏باشد و از ما است کسی که خداوند متعال دو بال ملکوتی باو عطا فرموده است که بوسیله آن در بهشت بهر جا خواهد در طیران است و آن بزرگوار جعفر پسر عموی پدرت می‏باشد. و نیز از ما است دو سبط این امت و دو سید و آقای جوانان اهل جهت و آن دو بزرگوار دو فرزند دلبند تو می‏باشند که حسن و حسین نام دارند. آنگاه فرمود پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و الذی نفسی بیده منا مهدی هذه الامته و هو من ولدک: قسم و سوگند به آن کسی که جانم در دست قدرت مطلقه اوست که از ما است مهدی این امت و آن بزرگوار از فرزندان معصومین تو می‏باشد.

    آنکه کند نور وی آخر ظهور 
    ساحت دنیاست ورا کوه طور

    دست شریعت بقدومش بلند 
    پست شود هر چه بود ناپسند

    مهدی موعود شه بی‏نظیر 
    عیسی و خضریش ندیم و وزیر


    [ صفحه 219]


    وارث اوصاف همه انبیاء 
    معدن اوصاف همه اولیاء

    در این مقام نسبت بمدح بانوی ملک و ملکوت فاطمه زهرا سلام‏الله‏علیها و فرزندان گرامیش قصیده طیبه از استاد عالیمقام حجه الاسلام علام قمقام عارف سبحانی آبته الله حکیم الهی قمشه‏ای مرحوم حاج شیح مهدی اعلی الله مقامه الشریف بخاطر رسید که ذکر آن را اینجا مناسب دیدم و آن اشعار درباره این است.

    به برج معرفت گردون درخشان اختری دارد 
    به جیب خود سپهر عشق تابان گوهری دارد

    به باغ وحی و بستان نبوت گلبنی باشد 
    که آن گلبن هزاران باغ گل در هر پری دارد

    به بستان ولایت تازه سرو قامتی یابی 
    که آن قامت چو غوغای قیامت محشری دارد

    به چشم از کحل ادراک حقایق سرمه بینش 
    بگوش از گوشوار علم و ایمان گوهری دارد

    فلک ز آن حلقه گیسوی مشکین چنبری گیرد 
    ملک ز آن نرگس شهلای رضوان ساغری دارد

    از آن مشکین گیسو لیلته القدر آیتی باشد 
    وز آن خندان لب لعل آب حیوان مظهری دارد


    [ صفحه 220]


    زمین هر محفل از اشراق رویش شاهدی بیند 
    فلک هر جانب از انوار حسنش اختری دارد

    جحیم از قهر او بر دشمنانش شعله افروزد 
    بهشت از لطف او بر دوستانش کوثری دارد

    وقارش بر قد و بالای عصمت زیوری بندد 
    شکوهش بر سر از سلطان عزت افسری دارد

    به براز اطلس زیبای جنت حله دیبا 
    به سر از فاق لولاک نبوت معجری دارد

    در آفاق حقیقت اخترش را بهترین طالع 
    که چون شاه ولایت شام وصلش همسری دارد

    سزد گر آفتاب و مه ز مهرش رخ بیفروزد 
    که در جیب فلک رفعت شبیر و شبری دارد

    امیر دین از آن برج ولای آسمان رفعت 
    به از مه یازده تابنده مهر انوری دارد

    حسن خلق و حسین افسر علی قدر و محمد فر 
    که او چون شاه صادق ماه مذهب جعفری دارد

    دگر موسی کاظم پس علی فرزند دلبندش 
    که در ملک رضا آن والی حق کشوری دارد


    [ صفحه 221]


    دگر سلطان تقوی خسرو یکتا تقی دیگر 
    نقی پاک جان آن کو حسن فر عسکری دارد

    دگر غوث زمان قطب جهان آن معنی قرآن 
    امام انس و جان قائم ولی داوری دارد

    بلی دخت پیغمبر طهر اطهر شافع محشر 
    به طالع یازده رخشنده ماه و اختری دارد

    ز غوغای قیامت کی هراسد شیعه پاکش 
    که چونان عصمت کبری شفیع محشری دارد

    عجب نبود (الهی) را گر ایمن باشد از دوزخ 
    که از مهرش دلی روشن چو مهر خاوری دارد



  • کلمات کلیدی : شب زفاف، عروسی حضرت زهرا
  • نویسنده: * سادات

  • نظرات دیگران ( )

  • شرح عروسی حضرت علی علیه سلام با خانم فاطمه الزهرا علیها السلام (یکشنبه 87/9/10 ساعت 10:14 عصر)

    وقوع عقد نکاح و ازدواج ملکه‏ی دو سرا و سیده نساء عالمین حضرت فاطمه زهرا با سلطان العارفین و امیرالمؤمنین علی مرتضی در زمین

    و نیز از حضرت رسول‏الله خاتم انبیاء محمد مصطفی علیه و آله افضل التحیته و الثناء نقل شده است که فرمود فرشته‏ای از صقع

    [ صفحه 205]

    ربوبی و پیشگاه الوهی نزد من آمد و گفت یا محمد ان الله یقرا علیک‏السلام و یقول انی قد زوجت ابنتک من علی ابن ابی‏طالب فی الملاء الاعلی فزوجها منه فی الارض ای محمد بدرستیکه ذات قدوسی جهات الوهی بتو سلام می‏رساند و می‏فرماید من که خدایم و صاحب ولایت کلیه مطلقه ام دختر والاگهر تو فاطمه زهرا را ملاء اعلی در بین کاخ‏نشینان عرشی و ملکوتیان به عقد ازدواج امیر اهل ایمان علی بن ابی‏طالب در آوردم و برای او تزویج کردم اینک تو هم او را در زمین به عقد زوجیت دائمیه علی مرتضی درآور.
    مطابق نقل روایات معتبره و احادیث متواتره مراسم عقد ازدواج ملکه ملک و ملکوت فاطمه لاهوتی صفات قبل از اینکه در زمین برگذار شود بفاصله چهل یوم پیشتر در عالم بالا و آسمان الوهی تحقق یافته و سپس بفرمان ربوبی در عالم سفلی این مراسم بموقع اجرا گذارده شده و انجام یافته است.
    و خلاصه مطلب در این رابطه برابر روایات وارده این است: حسب‏الامر الهی و فرمان ربوبی نسبت به تزویج فاطمه علیهماالسلام پیغمبر اکرم (ص) دستور بعلی(ع) داد بمسجد رفته مردم را احضار و جریان امر را بآنان اعلام نماید علی مرتضی (ع) با

    [ صفحه 206]

    حال فرح و شادی روانه بطرف مسجد گردید در بین راه ابوبکر و عمر با علی روبرو شده و علی را مسرور و شادمان ملاقات نموده سبب شادی از وی پرسیدند علی (ع) فرمود پیغمبر اکرم (ص) با ازدواج من و فاطمه (ع) موافقت فرموده و به من خبر داده که خدا خود مراسم ازدواج فیمابین من و فاطمه را در آسمان و عرش اعلی اجرا نموده است و اینک حضرت رسول‏الله به دنبال من وارد مسجد خواهد شد تا این مطلب را در حضور مردم به آنان ابلاغ فرماید آن دو نفر که بر جریان امر مستحضر شدند ابراز فرح و خوشحالی نموده با من بمسجد آمدند.
    آنگاه طولی نکشید که رسول‏الله در حالی که چهره مبارکش از شادی و سرور می‏درخشید وارد مسجد گردید و نظر کرد دید مسجد مملو از جمعیت شده است بلافاصله بالای منبر قرار گرفته و سر پا ایستاده خطبه عرشیه‏ای مفصلا ایراد فرمود و سپس ماموریت خود را به استحضار مردم حاضر در مسجد رسانید.
    فرمود مردم بدانید و آگاه باشید خداوند متعال ذات اقدس ذوالجلال و الاکرام به من امر کرده و دستور داده که فاطمه دختر گرامی خود را به علی بن ابیطالب (ع) تزویج نمایم حق تعالی خود در عالم بالا و آسمان الوهی آن دو را به عقد ازدواج یکدیگر درآورده و

    [ صفحه 207]

    فرشتگان را شاهد و گواه گرفته و به من دستور داده و امر فرموده است که او را در زمین به علی تزویج نمایم و اینک من شما را بر این مطلب شاهد و گواه می‏گیرم (ثم جلس و قال قم یا علی و اخطب لنفسک). بعد از خواندن خطبه‏اش از منبر پائین آمده و نشست و آنگاه به علی فرمود برخیز با علی و برای خود خطبه بخوان علی هم حسب‏الامر پیغمبر اکرم (ص) از جای برخاسته و به خطبه خواندن پرداخت و پس از حمد و سپاس الهی و شکر نعم نامتناهی و درود بر حضرت خاتم انبیا و سرور اصفیاء محمد مصطفی (ص) فرمود (ان النکاح مما امر الله تعالی به و اذن فیه و مجلسنا هذا مماقضاه الله تعالی و رضیه و هذا محمدبن عبدالله رسول‏الله (ص) زوجنی ابنته فاطمه به صداق اربعتمائته درهم و دینار و قد رضیت بذالک فاسلوه و اشهدوا. فقال المسلمون زوجته یا رسول‏الله. قال نعم قال المسلمون بارک الله لهما و علیهما و جمع شملهمها) یعنی محقق و مسلم است که نکاح از جمله چیزهایی است که خداوند متعال دستور داده و در نظام تشریع آنرا تجویز و اجازه نسبت باین سنت سنیه صادر فرموده است.
    و مجلس ما اکنون از مجالسی است که قضاء الهی تشکیل آن را خواسته و رضایت بانجام مراسم آن مرحمت و عنایت فرموده است.

    [ صفحه 208]

    این حضرت ختمی مرتبت محمد بن عبدالله صلی علیه و آله است که دختر گرامیش حضرت فاطمه را به عقد مزاوجت و زناشوئی من درآورده است به صداق و مهریه‏ای که عبارت از چهار صد درهم و دیناری باشد و من از این وصلت و ازدواج بی‏نهایت راضی و خوشنود و خوشحالم شما مراتب مذکوره را از آن حضرت سئوال و پرسش کنید و بر این واقعیت شهادت و گواهی دهید.
    مسلمانان حاضر در آن محفل اجماعا از حضرت نبی اکرم پرسیدند یا رسول‏الله آیا شما حضرت فاطمه را به عقد مزاوجت حضرت علی مرتضی درآوردی حضرت فرمود بلی آن جماعت همگی گفتند خداوند برای آن دو این ازدواج را مبارک فرماید و امورشان را به سامان برساند (این مضامین بر سبیل اجمال و اختصار از کتاب دلائل الامامته طبری متخذ است.)



  • کلمات کلیدی :
  • نویسنده: * سادات

  • نظرات دیگران ( )


  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    زندگینامه امام هادی علیه السلام
    طاقت ندارم
    میلاد امام حسن عسگری سلام الله علیها
    امیرالمؤمنین و فدک
    آتش در حریم!
    آتش در حریم!
    حدیث لوح فاطمه (س) و نکته هایى در شرح آن
    [عناوین آرشیوشده]
  •   بازدیدهای این وبلاگ
  • امروز: 7 بازدید
    دیروز: 14 بازدید
    کل بازدیدها: 214985 بازدید
  •   درباره من
  • یا منیل
    * سادات
    منیل یکی از نامهای خداوند بارتعالی است که به معنی :به مقصود رساننده ، بهرهمند کننده - و دستیابی به اهداف ،از تجلی اسم منیل است . از هداف این وبلاگ نشان دادن مقام خانم فاطمه الزهرا سلام الله علیها و مقام زن می باشد نام من رفتست روزی بر لب جانان به سهو ___ اهل دل را بوی جان می آید از نامم هنوز
  •   لوگوی وبلاگ من
  • یا منیل
  •   دسته بندی یادداشت ها
  •   مطالب بایگانی شده
  •   اشتراک در خبرنامه
  •  

  •  لینک دوستان من

  •  لوگوی دوستان من













  • عشق؛خدا؛پدر؛دوست