کم کم داره ماه اول هم می گذره چشم بهم بزنیم این سال هم تموم می شه
هر سال که می خواد شروع بشه یک قولی به خودم می دم که حتما اون کارو تو اونسال به انجام برسونم اکثرا مواقع حدود 80 در به اون کاری که می خوام می رسم
ولی نمودم امسال چرا یک حال دیگه ای دارم حال یک سرگردان یک کسی که یک گمشده ای داره و هی داره از اون گمشدهاش گم می شه _ یادتون هست یک بازی بود یکی یچیزی قایم می کردن بعد ما شروع می کردیم به گشتن هرچه به اون چیز نزدیک تر می شدیم طرف مقابل صدای بلندتری تولید می کرد و هرچه بیشتر دور می شدیم صدای کمتری تولید می کرد
حالا اوضاع من این طوری شده از این می ترسم دیگه این یک ذره صدایی که می شنوم دیگه نشنوم ـ دارم دور می شم خیلی دور شدم - داشتم سعی می کردم که نزدیک بشم ولی نه دارم دور دور تر می شم
خدا یک توفیقی داد با بچه های وبلاگ نویس رفتم جنوب جای همه خالی چه صفایی داره اون مناطق چه آرامشی چه صفایی - قبل از سفر از خدا خواستم همسفر های خوبی نصیبم بشه - انصافا انسانهای خوبی و با صفایی هستند وتازه فهمیدم که اونا کجا و من کجا
خدا جون دستم بگیر تو این راه بدون تو نمی تونم این راه و طی کنم کمکم کن خدا جون به حق اون شهدا آبروی ما را پیش ائمه اطهار حفظ کن
خدایا امسال را سال ظهور آقا امام زمان قرار بده
آمین یارب العالمین