سلام آقا جون سلام
دوباره دلم در این غروب، هوای تو کرده و شبی که دوباره از راه رسیداما، تو در کنارم نیستی!!!نام تورا در هر لغت نامه ای جستجو کردم اما.............
آقاجون ! شاید امروز فهمیدم که تنها تو هستی که می مانی و تنها تو هستی که صادقانه دوستم داری.......قاصدک های مسافر، خانه نشین شده اند نه درمان دردی، نه تکیه پناهی، نه دست نوازشی،
نه سوسوی چراغی، نه روزنه امیدی، نه نوای آرامش بخشی، نه نگاه آشنایی، نه .... روزگار غریبی است با مردمانی، غریب تر ولی امید به حضور تو و تنفس در هوای با تو بودن هنوز مرا زنده نگه داشته.... و خواب از چشمانم، و گریه شوق امانم را ولی تو خواهی آمد و...عاقبت غمها چاره شود زندگی از نو تازه شوداز سفر می آیی! از سفر می آیی!... ولی بگزار برای یک لحظه هم که شده در زمان عدل تو نفس بکشم........
با تمام وجود در جمعه دیگر فریاد " اللهم عجل لولیک الفرج " را ندبه می کنیم
سلام مهدی جان .تسلیتم را بپذیر.
به زیر باران خواستم دعا کنم.
باران بند امد.
به زیر باران خواستم خانه خدا را حلقه بکوبم .
باران نبارید.
باور کن نبارید.
و در ان سکوت بی باران فر یاد بی رنگ دلم بی صدا هزار هزار نباریدن را گلایه می گفت.
نمی دانم:
می شود ایا!....
حجله شهیدان را در انتظار باریدنی دیگر به گل آراست.
می شود آیا!...
مرمر مزارشان را به امید اجابتی دیگر با سبزی خز غبار ربود؟
می شود آیا!...
به زیر باران گلابپاش جمعه شب سمات به امید شفاعت خواند؟
نمی دانم ؟
می شود آیا!...
در ملکوت آسمان دل شهیدان را به تر فند عشق به ندای اجابت به دو دست دعا ربود؟
می شود آیا!...
در جانماز صبح بر تر بت آقا حساین بوسه زد و به شهادت مادر سادات به محرمیت شهدا خطبه خواند؟
می شود آیا!...
در قنوت غفیله به حرمت بی صدایی قلب کوچک شهید فاطمه نطفه اهانت به محمد پدر و فرزندان را خشکاند ؟
دلم بی تاب شد.
ندای قلم قلبم در حرمت بغض خشکید .
بگو : می شود آیا!....
**به یاد همه شهدای اسلام و جنگ تحمیلی**
((**گروه فرهنگی منتظران ظهور**))