من خیلی سریع شروع به انجام فرایض دینی از قبیل نماز و روزه کردم و از آنجایی که هنوز در «مک دونالد» کار میکردم، زندگیام کاملاً دستخوش تغییرات شد. وقتی شروع به نماز میکردم، اتاق استراحت ما فضای خدایی به خود میگرفت، و من کاملاً احساس رضایت و خوشحالی میکردم، علیرغم اینکه رفته رفته دوستانم را از دست میدادم، اگرچه هنوز نیز حجاب نداشتم، اما عدم برخوردهای سطحی و مادی با
مسایل و تغییر حالت انسانهای متحول شده، خود ظاهرا فاصلهای را به وجود میآورد. من تلاش میکردم که در خصوص اسلام با تمام فامیل، آشنایان و دوستانم کاملاً منطقی صحبت کنم، اما آنها نمیتوانستند مسایل را درک کنند. شاید یکی از دلایلی که من راحتتر مسایل را درک کرده و مسلمان شدم، ارتباط به رشته تحصیلیام که اقتصاد در جهان سوم بود، نیز داشته باشد. من بدین وسیله قبل از مسلمان شدنم با خیلی از مسایل و مشکلات جامعه سرمایهداری آشنا شده بودم و میدانستم نتیجه زندگی سرمایهداری خلاصه شدن همه چیز در پول بود. به طور کلی ارزش انسانها در پول خلاصه میشد و من همیشه با این تفکر مبارزه میکردم. پیش از این بر این باور بودم که انسانهای تحصیلکرده، انسانهایی با خلق نیکو و پایبند به ارزشها هستند، اما متأسفانه به واسطه کارهای متعدد و مسافرتهای زیاد به هنگام تحصیل دریافتم که تصوری کاملاً غلط داشتهام. و چه بسیار انسانهایی که تحصیلکرده هستند، اما بویی از ارزشهای اخلاقی نبردهاند. و تمسک به ارزشهای اخلاقی برای من حتی پیش از مسلمان شدنم نیز بسیار اهمیت داشت و همان طوری که گفتم مسایلی مانند مصرفگرایی، سرمایهداری، نژادپرستی و غیره شدیدا مرا ناراحت میکرد و من همیشه راجع به این مسایل با اطرافیانم بحث و جدل داشتم.
ـ به نظر شما اشخاص تازه مسلمان با چه مشکلاتی میبایستی دست و پنجه نرم کنند؟
ـ وقتی یک اروپایی به اسلام روی میآورد در واقع به اسلام پناه میآورد و تصویری کاملاً مثبت دارد. متأسفانه مسلمانانی که از کشورهای دیگر میآیند، بیشترین آنها یا پناهنده سیاسی یا مهاجرند که غالبا نیز اطلاعات خاصی راجع به اسلام ندارند. تعدد گروههای مختلف مذهبی و عدم اتحاد بین گروههای مسلمان در خصوص مسایل مذهبی نیز از جمله مسایلی است که مشکلات عدیدهای را برای تازه مسلمانان به همراه دارد. به طور مثال عقاید مختلف راجع به نوع گرفتن وضو و یا نگرشهایی که راجع به مسایل وجود دارد، شدیدا باعث سردرگمی و سرگردانی تازه مسلمانها میشود. شما باید در نظر داشته باشید که یک تازه مسلمان به دنبال صحیح انجام دادن کارهایش است و بعد در این کثرت اختلافات، انسان کاملاً گیج میشود که چه کسی درست میگوید و صحیحترین عمل کدام است. از سوی دیگر وجود کتب مختلف در مورد اسلام که از دیدهای مختلف مطرح شده است و یا کتبی که از سوی تازه مسلمانها نوشته میشود و بعضا مسایل غلط از دین را انتقال میدهند نیز از جمله این مشکلات است. و از تمامی این مسایل میشود این نتیجه را گرفت که عدم رهبری واحد و وجود گروههای مختلف و قرائتهای متعدد جو ناخوشایندی را به وجود آورده است و ای کاش ما از دشمنان خویش میآموختیم که در یک سری از مسایل با یکدیگر متحد شویم و چقدر زیبا بود که رهبری واحد برمیگزیدیم که به نفع خودمان بود.
ـ به نظر شما این رهبری واحد میباید چه خصوصیاتی دارا باشد و کلاً چه کسی میتواند نقش رهبری واحد را به عهده داشته باشد؟
ـ به نظر من ما بایستی از دشمنان خود بیاموزیم. ببینید آنها ممکن است در خیلی از مسایل با یکدیگر اختلاف داشته باشند، اما در یک سری از مسایل که به نفع آنها است اتفاق نظر دارند. تازه بایستی در نظر داشت که الگوهای آنها چه کسانی هستند. به طور مثال شما بیایید تمامی رهبران سیاسی غرب و اروپا را در نظر بگیرید، کدام یک دارای خصوصیات اخلاقی انسانی هستند؟ کلینتون یا کهل، انسانهایی که خود دچار هزاران مشکل اخلاقی، خانوادگی و غیره هستند و هر روز سر و صدای یک کار خلافشان بلند میشود. انسانهایی میتوانند الگویی واحد برای دیگران باشند که در درجه اول از بعد اخلاقی سالم باشند و بعد هم دانش همه چیز را داشته باشند و خود با وجود تمامی امکانات، زندگی سادهای داشته و آنچه را که میگویند در درجه اول خود پیاده کنند، به طور مثال بیایید زندگی امام خمینی و یا آیتاللّه خامنهای را با این افراد مقایسه کنیم، خود به این نتیجه میرسیم که تنها افرادی مثل امام خمینی و آیتاللّه خامنهای میتوانند این نقش را دارا باشند. این خیلی مهم است که یک الگو به لحاظ ارزشهای اخلاقی و معنوی کامل باشد.
ـ شما گفتید اوایل بدون حجاب بودهاید، چه شد که قانون حجاب را نیز در اسلام پذیرفتید؟
ـ همان طور که گفتم من مطالعات زیادی داشتم. در این خصوص با مطالعات دورهای به این نتیجه رسیدم که سلامت خانواده و جامعه در گرو پیدا شدن قانون یا اصل حجاب است. ترویج مصرفگرایی و مسایل جنسی و سکسی و عرضه زیباییهای زن در این راستا منجر به انحراف انسان از مسیر اصلی زندگیاش میشود. در جوامع به اصطلاح آزاد که تبلیغات مداوم، زنان را به سوی جلوهگری و عرضه و نمایش خویش میکشد و زیباییهای زن مرتب از طریق رسانهها به جامعه عرضه میشود، در مردان که از احساس جنسی قویتر برخوردار هستند یک نوع احساس عدم رضایت نسبت به همسر خودشان به وجود میآورد و همسرشان نمیتواند آنان را ارضا کند. عرضه انواع مختلف جلوههای زنان، آنان را از همسران خویش سیر کرده و در نتیجه به دنبال شخص دیگری میروند. حجاب محدودیتی در زمینه سلامت روانی جامعه و خانواده بوجود میآورد. البته حجاب، هم بایستی در لباس باشد و هم در رفتار. تغییر صفات بد گذشته و یادگیری صفات اسلامی و ارزشهای اخلاقی و انساندوستی، کمک به دیگران و هزاران نکته اخلاقی دیگر از این قبیل هستند.
ـ ضمن تشکر در خاتمه اگر پیامی برای خوانندگان ما دارید بفرمایید.
ـ به نظر من اسلام و خصوصا تشیّع مظلوم واقع شده است. ما مسلمان هستیم اما به اسلام عمل نمیکنیم، ما شاید بیش از دیگرانی که نام مسلمان ندارند در قبال این مذهب بایستی پاسخگو باشیم. این نعمت مسلمان بودن و اسلام را بایستی شاکر بوده و نسبت به آن با عملکردهایی که مخالف روح اسلام است، جفا نکنیم. ایرانیان خصوصا قدر رهبرانی چون امام خمینی و آیتاللّه خامنهای را بدانند و با پایبندی هرچه بیشتر به انقلاب اسلامی و رهبران این انقلاب شاکر این نعمت باشند. امید ما این نظام است. از خداوند پیروزی همیشگی را برای همه مسلمانان خواستارم و با تشکر از شما.
ــــــــــــــــــــــــــ
یکی از روزها به طور اتفاقی
او را سر سجاده نماز
و در حال نماز خواندن دیدم.
حالت او و این نماز که
برای اولین بار
در زندگی میدیدم
شدیدا مرا تحت تأثیر
قرار داد.
شاید بتوان گفت
برخورد علمی اسلام
نسبت به یک سری از مسایل
برای شخصی مثل من
که همه چیز را
از بعد علوم اجتماعی
نگاه میکرد
عاملی قوی
برای مسلمان شدن بود.
با مطالعات دورهای
به این نتیجه رسیدم
که سلامت خانواده و جامعه
در گرو پیدا شدن قانون
یا اصل حجاب است.